کد مطلب:28552
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:24
آيا مطالبي كه از كتاب فضائح الصوفيه از ملاصدرا تحت عنوان عشق از ديدگاه صوفيه و فلاسفه آورده شده درست است؟
مطلب نقل شده صحيح است و ملاصدرا مطلبي راجع به عشق در كتاب «اسفار» (فصل 19، جلد 7) بيان كرده است. ملاصدرا ابتدا اقوال مختلفي را نقل مي كند كه اين عشقي كه در وجود انسان به جوانان زيبارو نهاده شده خوب است يا بد و اين كه برخي آن را بد مي دانند و برخي خوب و دلايلي هم ذكر مي كنند. ملاصدرا در پايان نظر خود را بيان مي كند كه قبل از طرح آن مطلبي را متذكر مي شويم و آن اين كه متأسفانه آنچه در كتاب «فضائح الصوفيه» به عنوان شرح و ترجمه اين قسمت از «اسفار» ذكر شده، بسيار ناقص است و مراد و مقصود ملاصدرا را متوجه نشده است؛ همان طور كه مرحوم مطهري (ره) مي فرمايد: «يك فرد بسيار مستعد سال ها بايد كار كند تا به مرحله اول برسد؛ يعني، بفهمد كه آن را (اسفار را) نمي فهمد و بار ديگر با ديد ديگري وارد شود بسي افراد كه سال ها عهده دار تدريس فلسفه صدار بوده اند در حالي كه به عمق آن نفوذ نكرده اند از اين رو توصيف و تحليل كار صدرا كار هر فلسفه خوانده اي نيست» تا چه رسد به كسي كه اسفار را نخوانده و به ظاهر عبارت بسنده كرده است. متأسفانه مترجم هر چند شخصيت بزرگي از نظر فقه و علوم ديگر مي باشد؛ ولي از ترجمه اين چند سطر مشخص است كه آشنايي با اسفار ملاصدرا ندارد. در هر صورت ملاصدرا چنين مي فرمايد: «عشق انساني دو قسم است: 1- حقيقي، 2- مجازي و عشق حقيقي همان محبت و عشق به خدا و صفات و افعال خدا است» و بزرگاني هم كه اشعاري راجع به عشق سروده اند در اين مقوله مي باشد، مثلاً امام راحل درباره عشق مي فرمايد: {Sماه رمضان شد مي و ميخانه برافتاد# عشق و طرب و باده به وقت سحرافتادS} {Sافطار به مي كرد برم پير خرابات # گفتم كه تو را روزه به برگ و ثمر افتادS} {Sبا باده وضوگير كه در مذهب رندان # در حضرت حق اين عملت بارور افتادS} حالا اگر كسي امام را نديده و نشناخته بود و مي خواست از روي اين اشعار قضاوت كند، چه قضاوت مي كرد؟!! بلي اگر كسي اهل معرفت است و اصطلاح اين بزرگان را مي داند، مي فهمد كه مراد و مقصود اين بزرگان چيست... . مرحوم ملاصدرا مي فرمايد: «عشق مجازي نيز دو قسم است: 1- نفساني، 2- حيواني». نفساني آن است كه انسان در درون خود، با تصاوير خوب و زيبا و صور متمثله مشغول مي باشد، مثلاً روزي ليلي به مجنون رسيد و گفت من ليلي ام. مجنون گفت: من را با خيال و تصوير باطني و عشق تو خوش است، نه با بدن و شكل خارجي تو. امام راحل مي فرمايد: {Sمعجز عشق نداني تو زليخا داند# كه برش يوسف محبوب چنان زيبا شدS} اين عشق نفساني به مراتب از عشق حيواني بهتر است؛ چون هم و غم عاشق يك چيز شده است و آن هم در درون خود است. از اين رو چنين شخصي زودتر از ديگران مي تواند به عشق حقيقي واصل شود؛ چون در واقع بريدن از يك معشوق براي او كافي است، ولي در عشق حيواني معشوق هاي فراواني دارد كه دل بريدن از آنها بسيار مشكل است. ازاين رو بين او و عشق حقيقي فرسنگ ها فاصله است. اما عشق حيواني همان عشقي است كه مبدأ آن شهوت و غريزه جنسي است كه در اين قسمت صورت ظاهر معشوق مراد است و شكل ظاهري معشوق، او را به وجود آورده و شهوت جنسي او را تحريك مي كند و هدف عاشق رسيدن به بدن معشوق است (مانند ساير حيوانات). عشقي كه ملاصدرا بحث مي كند، عشق حقيقي و عشق نفساني است كه اين دو ممدوح و خوب است و عشق حيواني مذموم است. اما متأسفانه مترجم كتاب اولاً؛ عشق حقيقي را بيان نكرده و ثانياً؛ بين عشق نفساني و حيواني خلط فرموده است. گر چه منشأ هر سه، همان عشق به جمال و زيبايي است؛ كه يكي عشق به جمال مطلق دارد و ديگري عشق به مظاهر خارجي و اين گاهي نفساني و گاهي حيواني است. اولي و دومي پسنديده و سومي مذموم است؛ مگر در موارد حلال مثل زن و شوهر.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.